احساس


ترانه من

 یه احساسی دارم اینجا ، یه احساس غم انگیزی

یه حسی هست  که بهم میگه تو داری میری به این زودی

همه حرفات دوروغ بود که میگفتی دلسوزی

تو حتی یذره ام عاشقم نبودی

 


 

دلمو شکستی میدونی که بد کردی
میدونم که پشیمونی میخوای برگردی
نه دیگه دلم ترو نمیخواد مثل روزای اول

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:24 توسط Masoud| |

خیال نکن بری میمیرم از غصه ها آتیش میگیرم

نه دیگه نمیشینیم بخاطرت اشک بریزم

دیگه تمومشد اون روزها کنار هم قدم زدن

دست تو دست هم گذاشتن از عاشقی حرف زدن

مثل خواب بود همه ی اینا آرزومه بری پیش خدا


 

 

 میاد اون روزی که از پشیمونی نتونی تو چشام نگاه کنی

 

منم بگم باشه باهات میمونم ولی حق نداری اسمو صداکنی

 


 

 

نرو که رفتند دیگه چیزیو عوض نمیکنه

 

دیگه وقتیم که نباشی دلم ترو بهونه نمیکنه

 

حرفاتم دیگه مثل روزهای عاشقی نیست

 

من میرمو تو بمون با اون چشمای خیس


 

 

غماتو هدیه کن به چشام

 

دلتو خالی کن ازغصه ها

 

اشک چشماتو بریز رو شونهام

 

تا که یه دریا بشی از شادیها

 

مثل ماه بشو تو آسمون

 

منم نگات کنم بادلو جون

 

 

 

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:20 توسط Masoud| |

دوستداری  بگم دیگه  نمیتونم

توهم برو ولی بااین حال نمیتونم

مثل خوره خواستنت افتاده تو جونم

نرو اگه فرصتی هست ، عزیزه جونم

منو ببخشو نگاهکن سرم رو شونت هست

دستامو بگیر اگرهنوز عشقی تو وجودت هست

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:19 توسط Masoud| |

 

اونکی اون بالای منو تنها نمیزاری

تواین ماه عزیز منو تنها نمیزاری

چیزی بجز گریه برای تو نیاوردم

دم افطار همش اسم ترو میاوردم

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:17 توسط Masoud| |

 

ماه رمضان ماه مهمانی خدا

شنیدن ربنا سرسفره ی خدا

دست به آسما بردن بسوی خدا

دلتو از غم رها کردن با یه دعا

یادی از رفتگان کردن باخوندن آیه ی از قرآن

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:16 توسط Masoud| |

از کجای دنیا باید شروع کنم

میخوای کوهو برات جابجا کنم

چطوره رخت جنگو بتن کنم

برای دیدن تو چقد این دست اون دست کنم

هی بگم فردا پس فردا خودمو راضی کنم

ازمن دیگه چیزی نمونده باقی

چشام دیگه خشک به گلهای قالی

دست تقدیر نوشت برام اینه جدایی

نگاه منم با یه تبسم به قاب عکس خالی

نوشته شده در جمعه 21 تير 1392برچسب:,ساعت 10:14 توسط Masoud| |

وقتی بارون میباره ترو یادم میاره

تو که نیستی ببینی دلم چه غصهداره

حرفام  یادم میاد حرفاهای عاشقونم

یادته گفتم  باهات میونم تا آخر جونم

تموم شد اونروزها میدونم دیگه برنمیگرده

شبهای بی تو بودن ببین چه سخت میگذره

نوشته شده در چهار شنبه 12 تير 1392برچسب:,ساعت 6:10 توسط Masoud| |

نرو که رفتند دیگه چیزیو عوض نمیکنه

دیگه وقتیم که نباشی دلم ترو بهونه نمیکنه

حرفاتم دیگه مثل روزهای عاشقی نیست

من میرمو تو بمون با اون چشمای خیس

منی که هر لحظه کنار تو بودن آرزوم بود

مم بعد تو قصه هام میشه یکی بود یکی نبود

عشق تو دوروغ بود این از تو چشمات میخوندم

من ساده خیال میکردم عمری بشی مرحم زخمام

نوشته شده در سه شنبه 11 تير 1392برچسب:,ساعت 8:0 توسط Masoud| |


Power By: LoxBlog.Com