ترانه من
یروزی از این روزها میام پیشت ای خدا
به جای تو شبها، عکساتو بغل میگیرم
زود رفتی ازپیشم، دارم از غصه میمیرم
قصه ی عشق منوتو، آخرش چه تلخ تمومشد
رفتی پیشو خدادو ،ازتو فقط گریه نسیبم شد
عاشقت بودم گذاشتی رفتی
دل به تو دادم بمونی پیشم
خاطرات آتیش زد به ریشم
چشمامو بستم غرورم شکستم
برای باتوبودن ازخودمم گذشتم
این منم روبه روت که داره پرپر میشه
منی که عاشقت بودم اینو نخواستی بفهمی
دارم از پیش تو میرم شاید قدرمو بدونی
میدونی چی کشیدم تو این روزها ای خدا
منوبا خودت ببر خسته شدم ازاین شبها
شبهای بی ستاره ساعت های بی شماره
این منم که هستم مثل ثانیه های مرده
که جز عقرب هاش چیزی براش نمونده
لباساشون خاکی مثل خودشونه
ذکرلبشون همش یاحسینه
یکیشون ازبس تشنس
آب نمیخوره چون خادم امام حسینه
Power By:
LoxBlog.Com |